به گزارش اکو اقتصاد به نقل از تسنیم، مجتبی صداقت؛ آیت الله سید مصطفی خمینی در تفسیر فراز «وَ مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ» از آیه 3 سوره بقره تأکید میکند که چرخ اجتماع بر محور انسانهای مهذب میچرخد و این انسانهای سالک و مهذب، مسئولیت خانواده بزرگ بشری را بر عهده دارند (تفسیر القرآن الکریم، ج2، ص463).
ایشان در عمل، خود را نمونهای از این انسانهای مهذب نشان داد که تعهدات اخلاقی و اجتماعی خویش را در تعامل با جامعه، با هدف تنظیم امور و کمک به تکامل فردی و جمعی به کار میبست.
مواجهه آیت الله سید مصطفی خمینی با طلاب حوزه علمیه و مردم عادی، تجسم تواضع و سادگی بود. با وجود اینکه فرزند مرجع بزرگ تقلید و خود از علمای برجسته بود، کوچکترین اثری از آقازادگی و تفاخر در رفتارش دیده نمیشد. زندگی شخصی او بسیار ساده و محقرانه بود و در لباس، مسکن و خوراک به حداقل قناعت میکرد. این سادهزیستی، باعث میشد تا فاصلهای بین او و توده مردم احساس نشود و هر فردی بتواند به راحتی با او ارتباط برقرار کند. ایشان با اینکه از نظر علمی در جایگاه استادی قرار داشت، اما خود را در سطح یک طلبه ساده میدید و با آنان همنشین و همراه میشد. او به سلام کردن به کسانی که از نظر سن و علم از او پایینتر بودند، تقدم میجست و هیچ نشانهای از بزرگبینی در او مشاهده نمیشد. این برخورد، فضایی صمیمی و پرثمر را در حوزه ایجاد میکرد. ایشان با وجود مجتهد بودن و تدریس دروس عالی، هیچ امتیازی برای خود قائل نبود و با طلاب به سادگی معاشرت و مزاح میکرد.
حاج آقا مصطفی اهل گعده و نشستهای دوستانه بود و جلسات معروفی با دوستان نزدیک و طلاب داشت. این جلسات، ترکیب علم و صمیمیت بود. این نشستها در عین شیرین و دلنشین بودن، از غیبت و سخنان سبک مبرا بود. با وجود این نشستها، هرگز به برنامهریزی ایشان در زمینه مطالعه و کارهای درسی لطمهای وارد نمیشد و مزاحمتی برای مطالعه و تألیف ایشان پدید نمیآمد.
در میدان مبارزه سیاسی، نیز شجاع بود و در قیام 15 خرداد 1342 پیشتاز شد. وی بلافاصله پس از دستگیری امام خمینی، با حضور در صحن حضرت معصومه(س) در قم، مردم را بسیج کرد و کانون مبارزه را تشکیل داد.
این ویژگی اجتماعی ایشان در زمان تبعید امام خمینی و همراهی ایشان با پدر بزرگوارشان جلوه دیگری پیدا کرد و آن پیادهرویهای زیارتی از نجف به کربلا بود. آیت الله سید مصطفی خمینی به پیادهروی برای زیارت کربلا در ایام مخصوص مقید بود. با اینکه این سفر، میتوانست جنبهای کاملاً فردی و عبادی داشته باشد، اما ایشان آن را به فرصتی برای اجتماع سازی تبدیل میکرد و به عنوان یکی از ارکان و مسئولان این سفرهای زیارتی، ظاهر میشد. ایشان در همراهی با طلاب در پیادهرویهای کربلا، همانند یک طلبه عادی، در خدمت همسفران بود و از کمک به آنان دریغ نمیکرد.
الگوی زندگی اجتماعی او ثابت کرد که زندگی حوزوی نباید منزوی باشد و روابط سالم اجتماعی میتواند مکمل فعالیتهای علمی باشد. سید مصطفی در اخلاق اجتماعی خود موفق شد تواضع در عین عظمت علمی و جایگاه خانوادگی، شجاعت در عین تدبیر، انضباط فردی در کنار تعامل اجتماعی گسترده، و عبادت شخصی در قالب فعالیت جمعی را محقق سازد. الگوی رفتاری او نشان میدهد که اخلاق اجتماعی تنها یک سلسله توصیه اخلاقی نیست؛ بلکه هنر تبدیل همه فرصتها ـ حتی یک سفر زیارتی ـ به بستری برای ساختن جامعهای متحد، اخلاقمدار و پویا است.